تاریخچه
دورههایی از تاریخ حقوق کیفری بودهاست که در آن، هرکس برای احقاق حق خویش خود اقدام میکرد و متعدی به حق خود را میداد (دوره دادگستری خصوصی). حتی پیش از این دوره، مسئولیت جمعی در مقابل مسئولیت فردی مطرح بودهاست (دوره جنگهای خصوصی) که در آن زمان، چنانچه فردی از افراد گروه مرتکب جرمی میگردید، تمام گروه متعلق به بزه دیده با تمام گروه متعلق به بزهکار وارد نبرد تمام عیار میشدند. پس از این دورهها بود که رفته رفته دروه دادگستری عمومی ظاهر شد که در آن، تعقیب و مجازات بزهکاران به دست رئیس یا حکومت سپرده شد و افراد حق دخالت مستقیم در کیفر را از دست دادند و جامعه حق اجرای کیفر را به دست حکومت سپرد. از همین رو، مدتهای مدیدی است که کیفر، به عنوان یک ابزار شدید و سرکوبگر در دست حکومتها قرار گرفت. ویژگی اصلی حقوق جزا در همین نکته نهفتهاست. در یکسوی مسائل حقوق جزا، همواره حکومت نشستهاست.
حقوق جزا به تنهایی قادر به استخراج و اعمال مفاهیم خود نیست. این گرایش به شدت نیازمند بهرهگیری از علوم دینی و فقهی، فلسفی، جامعه شناختی و جرمشناختی است. چرا که وظیفه این گرایش، همانطور که بیان شد، حمایت از ارزشهای جامعهاست. پس حقوق کیفری، برای تشخیص ارزشهای یک جامعه ناگزیر از درک مبانی دینی و فقهی و فسلفی هر جامعهاست. حقوقدان جزایی، باید ابتدا ارزشهای جامعه خود را درک کند، و سپس با استفاده از روشهای ارائه شده در علوم جرمشناسی و کیفرشناسی، روشهای مناسبی را برای مقابله با نقض ارزشها اتخاذ نماید.
پدر حقوق کیفری ایران
برخی از حقوقدانان، امیرخان سپهوند را پدر حقوق جزای ایران دانستهاند.
شاخههای حقوق کیفری
حقوق کیفری (در تعریف گرایش رومی ژرمنی و پیروان مکتب حقوق نوشته) به دو شاخه حقوق کیفری عمومی و حقوق کیفری اختصاصی تقسیم میشود.
حقوق کیفری عمومی: بررسی مفهوم جرم، مجرم و مسوولیت کیفری و مجازات و اقدامات تأمینی و تربیتی
حقوق جزای اختصاصی:بررسی یکایک جرایم، عناصر اختصاصی تشکیل دهنده هر یک از جرایم و مجازات مربوطه.